اهمیت فرهنگ گفت و شنود در قرآن

پدیدآورمریم پشم‌ فروش‌

نشریهمجله گلستان قرآن

شماره نشریه91

تاریخ انتشار1390/01/15

منبع مقاله

share 1125 بازدید
اهمیت فرهنگ گفت و شنود در قرآن

مریم پشم فروش

برخی از فلاسفه تمایز انسان با سایر موجودات راناطق بودن و توانایی گفتگو معرفی می کنند، و در تعریف انسان می گویند:انسان حیوانی است ناطق ، در راستای الرحمن علم القرآن خلق الانسان علمه البیان (1) است . یعنی خلقت انسان و سپس عرضه توانایی بیان ، برجسته ترین ویژگی انسان است که خداوند پس از خلقت انسان ، به عنوان یک موهبت از سوی خود به انسان ارزانی داشت . توانایی انسان در گفتگو و بیان آن چه می داند. علم الانسان ما لم یعلم (2) است . مقام بیان و سخن وری نزد اندیشه ورزان به اندازه ای است که ، تنها ویژگی ممتاز انسان بعنوان موجودی که می اندیشد، از سایر موجودات قلمداد می شود. چه آنکه از نظر زبان شناسی و فرهنگ شناسی اندیشه چیزی نیست جز حاصل کنشهای زبانی . اما به نظر می رسد آنچه که این تمایزرا بارزتر می سازد و شکاف عظیمی در بین انسان و سایر جانداران ایجاد میکند،پیامدهای ناشی از توانایی بیان و گفتگوست که به تعبیری می توان آن رابه دو بخش عملی و نظری تقسیم کرد.
پیامد عملی ناطق بودن ، شامل نوشتن آنچیزی است که بیان می شود و خداوند به همین ویژگی قسم می خورد: ن والقلم و مایسطرون (3). ویژگی که ما هرگز در سایر موجودات مشاهده نکرده ایم . سپس خواندن آنچه که نگارش می کنند.خواندن ؛ بعنوان مقدس ترین واژه ، اولین کلامی است که خداوند در پیام خود به محمد(ص ) ابلاغ می کند: اقراباسم ربک الذی خلق (4). پیامدنظری آن ،تبادل اندیشه و احساس به صورت گفتگو، (توانایی انتقال اندیشه و عاطفه و احساس ) به دیگری است . توانایی در شنیدن نظرات و عقاید دیگران و تفکر و تامل در آن چنانچه قرآن می فرماید: ...فبشرعبادالذین یستعمون القول فیتبعون احسنه اولئک الذین هداهم الله واولئک هم اولوالباب (5). این آیه بندگانی را که ظرفیت شنیدن هر سخنی را داشته و با تفکر و تامل بهترین آن ها را گزینش می کنند بشارت می دهد، تحسین می کند، و برای آنها دو ویژگی متمایز قائل می شود. اول اینکه ، آن ها کسانی هستند که تحت هدایت خداوند متعال قرار خواهند گرفت و دوم اینکه اینها هستند که صاحبان خرد می باشند. زمانی افق اندیشه و خرد در فرد رشد و تعالی بیکران پیدا می کند که دروازه های ورود هر سخن و اندیشه را بر روی خود باز گذارد، وارد گفتگو شود، گفت و شنود داشته باشد و سپس به گزینش بپردازد. بدین جهت است که انسان با ابزارهایی که خداوند در اختیارش قرار داده ، قادر است افکار نوین و پیچیده و همچنین احساسات مخفی و پنهان خود را به شکل کلمات و واژه ها به دیگران ابراز کند. آنجا که حیوانات در جدال و تقابل هم قرار می گیرند و هیچ راهی جز حذف یکی از آن هارا در خود نمی بینند، و یا آنجا که در انتقال خشم و نفرت خود راهی جز ریختن خون دیگری ندارند، انسانها راه دیگری بعنوان مقدس ترین راه با عنوان گفتگو دارند. گفتگو؛ انتقال اندیشه و احساس بعنوان انسانی ترین راه حل ، مورد قبول بشریت بوده و هست و هرگاه از این راه دور شده به قلمرو سایر جانداران نزدیک شده است . گفتگو به عنوان مقدس ترین راه محسوب می شود چرا که ، خداوند در انتقال حقایق و مصالح انسان همواره این راه را برگزیده است و در ارتباط با تمامی پیامبرانش اولین و بهترین راه برای انتقال اندیشه و حل اختلافها و رسیدن به یک نقطه مشترک را گفتگو می داند.کاربرد فراوان واژهایی نظیر قل :بگو 315 بار و قال :گفتند،501 بار، بیانگر اهمیت فرهنگ گفت و شنود و تبادل نظر در قرآن کریم می باشد. قرآن همواره تاکید می کند که اگر به مسئله ای اعتقاد دارید و آن را حق می دانید دلایل خود رابیاورید. این امر ناشی از اعتقاد عمیق قرآن به فرهنگ گفتگو است . آنجا که خداوند پیامبری را می فرستد تا مردم را دعوت به آیین خود کند، در واقع راه گفتگو را برگزیده است . قرآن از همه فرق و گروهها دعوت می کند که برای اعتقادات و اندیشه های خود دلیل بیاورند و حقانیت آن را اثبات کنند. علی رغم اینکه اعتقاد دارد که حق در نزد خداست . به روشنی می توان این موضوع را در این آیه دید:
«ونزعنامن کل امه شهیداً قلنا هاتو برهانکم فعلموا ان الحق لله وضل عنهم ما کانوا یفترون » 75 - قصص
«و از هر ملتی ، فرقه ای و آیینی ، گواهانی را گرفتیم و گفتیم بیاورید دلایل خود را پس دانستند که حق از آن خداست و گمشد از ایشان آن چه دروغ می بستند».
در این آیه چند نکته اساسی را می توان مشاهده کرد:
1) از تمامی فرقه ها و اقوام با اعتقادات مختلف و اندیشه های گوناگون گواهانی را برای طرح اندیشه هایشان دعوت می کند و هیچ تبعیضی بین آنها قایل نمی شود و فرصت و مجال دفاع از اندیشه هارا به همه اقوام و فرقه ها می دهد چه آنها که از راه حق و خدا فاصله اندکی دارند و چه آن ها که در اعتقادات خود در کفر و جهل مطلق هستند.
2)در این آیه قرآن مخاطبان خود را دعوت به مناظره و بحث وگفتگو می کند، میل و گرایش قرآن به تبادل نظر و آوردن دلایل ، نشان دهنده این مسئله می باشد که فرهنگ قرآن ، فرهنگ گفتگو است .
نکته بسیار جالب برخورد روان و سیال قرآن کریم با مخالفان خود می باشد. برخوردی که از تعصب و جانبداری بی حدو اندازه جامعه عرب آن زمان که بر سر جابجایی یک سنگ خونها می ریخت ، بسیار دور بود. برخوردی که زمینه ساز فرهنگی بسیار نوین و پیشرفته در جامعه آن زمان بود و دعوت به صلح و آشتی و تأمل در افکار و اعتقادات دیگران با پشتوانه عقلی و منطق می کرد.در این آیه ، قرآن کریم با آن که اشاره می کند، حق تنها در نزد خداست ، اما دیدگاهی برابر برای نقطه مقابل قائل می شود و با آنکه می داند مخالفانش از حقیقت دور بوده و در جهل و تاریکی بسر میبرند، اما فرصت و مجال ارائه اعتقاداتشان را به آن ها می دهد. حتی در صورتیکه به فکر افترا و یانیرنگ باشند و بر باطل بودن عقاید خود نیز واقف باشند.چنانچه در انتهای آیه به این مسئله اشاره می کند که آن ها در حال دروغ گفتن می باشند.همواره دیده ایم افراد هر گاه در موضع پشتیبانی و دفاع از عقاید خود سخن می گویند، با آنکه به طور مطلق اعتقاد به حقانیت اندیشه های خود ندارند ،اما این مجال و فرصت را نیز اغلب به مخالف خود نمی دهند که وارد گفتگو شده و دلایل خود را ارائه دهد. ولی خداوند بعنوان «مطلق حق » می داند که حق تنها نزد اوست و علی رغم اینکه از میل باطنی کسانیکه در کفر و جهل میباشند، کاملاً آگاه است ، مجال ارائه دلیل را برای آنان فراهم می کند.
در آیه ای دیگر، قرآن کریم شیوه برخورد با جاهلان را نیز دقیقاآموزش می دهد و صفت بندگان مخلص و عابد خود را به این شکل ترسیم می کند: (و عبادلرحمن الذین یمشون علی الارض هونا و اذاخاطبهم الجاهلون قالوا سلاما) المنل
«بندگان عابد من کسانی هستند که در روی زمین با تواضع و فروتنی قدم برمی دارند و هر گاه با جاهلی وارد گفتگو شدند به آنها سلام می کنند». سلام به معنای وسیع کلمه مفهومی مبنی بر سلامت درگفتگو و رفتار دارد. در واقع برخوردی مسالمت آمیز به دور از هر گونه خشونت و تندی با جاهلان را قائل می شود.
3)سومین مسئله قابل تأمل این است که قرآن مخالفان خود را ملزم به آوردن دلایل خود می کند، پس صحبت از گفتگوهای بی اساس و موهوم نیست ، صحبت از گفتگویی است که پشتوانه آن عقل و منطق می باشد. آوردن برهان و دلیلی که آن دیدگاه و تفکر بر آن تکیه می کند. نه گفتگوی صرفاً مبتنی بر جهل ، تعصب و جانبداری . و یا سخنان بی پایه و اساسی مانند اینکه ما دنبال روی از آباء و اجدادمان می کنیم ، و یا سخن وری و لفاظی که در جامعه عرب آن زمان بسیار رایج بود.البته بر خداوند پوشیده نیست که آنها جز هجویات و دروغ چیز دیگری نمی توانند بگویند، و این برخورد محکم قرآن به التزام به گفتگوی مبتنی بر برهان و دلیل عقلی ، هشداری است برای آنان که در اندیشه های خود هیچ پایه منطقی را استوارنمی بینند تا به خود آمده و در پی تأمل و تفکر در آن چه که به آن اعتقاد دارندباشند.چنانچه در قرآن کریم آیات متعددی وجود دارد که همواره مردم را دعوت به تعقل و تفکر می کند. و خود را نیز مستثنی از این قائده ندانسته و مردم را ملزم به تفکر و تعقل درباره آنچه که حق می داند، می کند. تفکر و تدبر در آنچه که اظهار می کند و آنچه که ادعا می کند. افلا یتدبرون القرآن ام علی قلوبهم اقفالها چرا در قرآن تفکر نمی کنید؟ آیا روی قلبهای شما مهر زده شده است ؟ و همچنین آیة :و لاتقف ما لیس لک به علم
قرآن ، پشتوانه هر اعتقادی را تفکر و تعقل و همچنین دارا بودن دلیل و حجت روشن (سلطان ) می داند. و همواره پیامبران را نیز با این ویژگی فرستاده است . به این آیات دقت کنید:
الذین یجادلون فی آیات الله بغیر سلطان اتهم کبر مقتاعندالله .../ غافر-35
آنها که مجادله و بحث می کنند در آیات ما بدون دلیل و حجت ...
ان الذین یجادلون فی آیات الله بغیرسلطان آتهم ان فی صدورهم .../ غافر-56
آنها که در آیات ما بحث و مجادله می کنند بدون دلیل ...
و یا در این آیه مشاهده می کنیم که خداوند از آنانکه به پرستش غیر خدا مشغول هستند، دلیل و حجت روشن می خواهد و در پس یک گفتگو و مباحثه است که دلیل و برهان از بندگان مطالبه می شود.
و یعبدون من دون الله ما لم ینزل به سلطانا و ما لیس لهم به علم و ما للظالمین من نصیر/ حج 71
و کسانیکه غیر خدا را می پرستند و برای آن هیچ دلیلی اقامه نکرده و علم و دانشی را ندارند،برای این ستمکاران یاوری نیست .
در این آیه بخوبی بین اعتقادات بی اساس و پایه و بدون برهان و عدم دانش ، پیوندی بسیار نزدیک رامشاهده می کنیم .
اینکه قرآن به فرهنگ گفتگو اعتقاد دارد را در دعوتی که هر یک از پیامبران برای رساندن پیام خود به مردم و قوم خود داشته اند، بخوبی می توان مشاهده کرد.
در این نوشتار به بررسی اجمالی برخی از آیه هایی که در زمینه گفتگو و نوع برخورد پیامبران با کسانیکه مخالفت و مبارزه و یا مجادله با آن ها داشته اند اشاره می شود:

1- گفتگو با سردمدار ظلم ، طغیان و سرکشی

یکی از برجسته ترین موارد که بخوبی می توان فرهنگ گفتگو را در این زمینه بررسی کرد، داستان موسی و فرعون میباشد. فرعون کسی است که تمام نیروها و تواناییهای موجود در جامعه را در خود و اطرافیانش جمع کرده بود و ضعف و ناتوانی را به جامعه انتقال داده بود، (ان فرعون علی فی الارض جعل اهلها شیعهایستضعف طائفه منهم ...) و همچنین کسی که طغیان و سرکشی و برتری جویی در وجود او موج می زد اذهب الی فرعون انه ظغی . این تصویری است که قرآن از فرعون به عنوان سمبل طغیانگری معرفی می کند. و موسی مسئولیت ابلاغ پیام خدا را به وی به عهده می گیرد. اینکه او چگونه و با چه ابزاری به برخورد و مبارزه با فرعون می رود، مبارزه با کسی که فرهنگ او فرهنگ برتری جویی (علّو طبعی ) است ، و نیز قدرتمندترین ابزارها و نیروها را در اختیار داشته است ، قابل توجه می باشد. مبارزه موسی ، مبارزه ای کلامی و فرهنگی که او پیشه می کند، فرهنگ گفتگو است . تقاضای آن حضرت از برادرش هارون ، به عنوان کسی که خوش سخن و دارای بیان قوی بوده ، برای همراهی و جدال کلامی با فرعون ، بیانگر همین حقیقت است . زمانیکه موسی مأموریت خود را شروع می کند، تقاضایی را از خدا مبنی بر همراهی برادرش هارون را طلب می کند ، دلیل این انتخاب ، فصاحت و بلاغت در گفتار هارون است . به این آیه توجه کنید:
واخی هرون هوافصح منّی لسنا فارسله معی ردءایصدقنی انی اخاف ان یکذبون
و خدایا برادرم هارون را که ازمن در سخن گفتن فصیح تر است به کمکم بفرست تا تصدیق کند مرا، چرا که می ترسم آن ها من را تکذیب کنند.
ثم ارسلنا موسی و اخاه هارون بایاتنا و سلطان مبین / مومنون 45
همراهی هارون با موسی به دلیل ویژگیها و توانائی های خاصش می باشد.
با توجه به این آیات معلوم می شود که موسی در ابتدا قصد داشته بوسیله گفتگو با فرعون ، او را دعوت به راه راست و پرهیز ازاین همه ظلم و ستم کند
آیات - 13 سوره الشعراء نیز تاییدی بر این موضوع می باشد:
و اذنادی ربک موسی ان ائت القوم الظالمین * قوم فرعون الا یتقون * قال رب انی اخاف ان یکذبون * ویضیق صدری و لا ینطلق لسانی فارسل الی هرون
و زمانی که ما به موسی ندا دادیم که به سمت قوم ظالم برو* چرا که قوم فرعون پرهیزکاری نمی کند* و موسی گفت می ترسم که مرا تکذیب کنند* وتنگ شود سینه ام و روان نگردد زبانم ، پس فرستادیم هارون را
و در دنباله این آیه خداوند به موسی می گوید که :
فاتیا فرعون فقولا انا رسول رب العالمین
پس درآیید برفرعون و بگویید که ماییم فرستاده خد
این آیه نیز ما را به این موضوع رهنمون می سازد که فرمان خدا و ماموریت موسی و هارون ابتدا گفتگو با فرعون و معرفی خداوند جهانیان بوده است .
موضوع مهم و قابل تأمل دیگری در این ارتباط ، دعای بسیار معروفی است در قرآن کریم ، که مضمون آن سراسر ملاطفت و ملایمت است . این دعا در ارتباط با زمانی است که موسی قصد رفتن به سمت فرعون را داشته ، با خدای خود آن را نجوا می کند:
اذهب الی فرعون انه طغی * قال رب اشرح لی صدری * ویسرلی امری * واحلل عقده من لسانی * یفقهوا قولی * / سوره طه آیات - 28
پس در ابتدای آیه ، فرعون به عنوان کسی که گردنکشی و طغیان کرده است و فردی بسیار ظالم و ستمکار معرفی شده ، در برابر موسی چه چیز از خداوند طلب می کند؟ قشون و لشکری از افراد بسیار مجرب با سلاحهای سبک و سنگین است ؟خیر؛از خداوند سینه ای گشاده ، زبانی ملایم و خالی از عقده و گفتاری روان را مطالبه می کند. سینه ای گشاده برای پذیرش آنچه که گفته می شود و خالی از هر گونه کینه و عداوت باشد و زبانی نرم و ملایم وگفتاری روان ، این همه لطافت و نرمی دربرابر کسی که قرآن کریم او را طاغی و سرکش معرفی می کند. دلیلی است بر این حقیقت که فرهنگ گفتگو در قرآن از جایگاهی بسیار ارزشمند برخوردار است و تنها راه شناخته شده برای دعوت مخالفان به حقیقت و اولی ترین راه مبارزه با معاندان و زورپرستان ، است .

2- برخورد قرآن با یهود و نصاری زمانیکه آن ها به طور مستمر با پیامبر(ص ) وارد مجادله می شدند.

یهود ونصارا دائماً با پیامبر(ص ) بحث و جدال می کردند و هر کدام خود را برتر از دیگری می دانستند و دیگری را تکذیب می کردند(6). همچنین هر یک از پیامبر(ص ) تقاضایی عجیب و غریب می کردند. مثلاً یکی ازتقاضاهایی که یهودیان از رسول الله (ص ) داشتند این بود که یکباره کتابی از آسمان بیاورد، همانطور که موسی تورات را به یکباره آورد. یا اینکه می گفتند ما هرگز به تو ایمان نمی آوریم مگر اینکه خدا و وفرشتگان را جلوی دیدگان ما حاضر کنی تا ما آنان را مشاهده کنیم (7). به این مطالبات نامعقول از پیامبر(ص )، قرآن در آیات متعددی (در سوره بقره ) اشاره کرده است . خداوند در قرآن کریم اعتقادات و تمایلات پنهان آنهارا افشا کرده و می فرماید: «دوست دارند که شما را به سوی کفر برگردانند، بعد ازاینکه ایمان آوردید، از روی حسادتی که به شما دارندبا آن که حق بر آن ها آشکار و ظاهر شد»(8). و یا در جای دیگر می فرماید:(و لن ترضی عنک الیهود و لاانصاری حتی تتبع ملتهم ...)(9) یهود و نصاری از تو راضی نمی شوند مگراینکه به آیین آنها درآیی . در واقع قرآن کریم به این نکته اشاره دارد که این بحث و جدلها همه بهانه است و آنها می خواهند که پیامبر اسلام از آیین خود دست کشیده و به آیین آن ها ملحق شود. در برابر این همه برخوردهای ناصواب و ناپسند و این همه کارشکنی از سوی آن ها و دروغی که به دین خدا می بندند، قرآن کریم به این شکل با آنها مقابله می کند:
و قالوا لن دخل الجنه الا من کا هودا او نصاری تلک امانیهم قل هاتوا برهانکم ان کنتم صادقین / بقره 111
می گویند که وارد بهشت نمی شوند مگر کسانیکه یهود و نصارا هستند، اینها آروزهای آنهاست ، بگو برای سخن خود دلیل و برهانی بیاوریداگر راستگو هستید.
در اینجا نیز قرآن در برابر آن همه اذیت و آزار و بهتان ها افتراهایی که به دین اسلام می زدند، پیامبر را دعوت به بحث و گفتگوی با آن ها کرده و به او می گوید که به آن ها بگو برای سخنان خود دلیل و برهانی را اقامه کنند. در واقع قرآن ، پیامبر(ص ) را دعوت به یک مبارزه کلامی با اهل کتاب می کند و از آن ها دلیل و برهان برای آن چه که ادعا می کنند طلب می کند.

3- برخورد قرآن با مشرکان و کافران

یکی از موضوعات قابل توجه ، موضع قرآن در برابر افکار واندیشه های کافران و مشرکین است . در قرآن کریم به آیات متعددی برمی خوریم که پیامبران ماموریت می یابند به گفتگو با اقوام خود پرداخته و دلایل خود را که بر پایه آن این اعتقادات را دارند ابراز کنند. گفتگوی ابراهیم با قومش ، زمانی که قوم او به بتخانه می روند و مشاهده می کنند که همه بتها جز بت بزرگ نابود شده اند، گفتگویی همراه با واداشتن آن ها به تفکر و تامل است (10). آنها بخاطر تفکرات ابراهیم او را در آتش می اندازند.
در این مورد به ذکر چند آیه پرداخته می شود:
و ان احد من المشرکین استجارک فاجره حتی یسمع کلام الله ثم ابلغ مامنه ذالک بانهم قوم لا یعلمون .
و اگر یکی از مشرکان به تو پناهنده شد، پس پناهش ده تا بشنود گفتار خدا را سپس برسانش به مأمن خویش . این بدان جهت است که آنانند گروهی که نمی دانند.
ام اتخذوا من دونه الهة قل هاتوا برهانکم هذاذکر من معی و ذکر من قبلی بل اکثرهم لا یعلمون الحق فهم معرضون / انبیا- 24
آنها که برگرفتند جز وی خدایانی بگو بیاورید برهان خود را. این است یادآوری آنان که بامنند و یادآوری آنان که پیش ازمنند بلکه بیشترشان نمی دانند حق را پس ایشان هستند روی گردانان .
امن یبدوا الخلق ثم یعیده و من یزرقکم من السماء و الارض ءاله مع الله قل هاتوا برهانکم ان کنتم صادقیه / نمل 64
آنکه آغاز کند آفرینش و سپس برگرداندش و آنکه روزیتان دهد از آسمان و زمین ، آیا خدای دیگری با خدا وجود دارد؟ اگر هست دلیل و برهانی را بیاورید، اگر راست می گویید.
و من یدع مع الله الها اخر لا برهان له به فانما حسابه عند ربه انه لایفلح الکافرون مومنون 117
آنکه بخواند با خدا خدایی دیگر که نیستش حجتی برآن جز این نیست که حسابش نزد پروردگار او ست و همانا رستگار نشوند کافران .
و کیف اخاف ما اشرکتم و لا تخافون انکم اشرکتم بالله و ما لم ینزل به علیکم سلطانا فای الفریقین احق بالامن ان کنتم تعلمون / انعام 81
و چگونه ترسم از آنچه شرک می ورزید و نترسید از آنکه شرک ورزیدید بخدا که بر آنچه نفرستاده شده است شما برای آن هیچ دلیل و حجتی ندارید.پس کدامیک از دو گروه سزاوار ایمنی هستند.
در خاتمه به این حقیقت مهم و آشکار دست می یابیم که مهمترین وجه رسالت پیامبران ، فراخوانی مردم به بحث ، استدلال ، اقامه برهان ، ارائه گفتمانی بین و برتر و بالاخره دعوت به گفتگو بجای شیوه های ناشی از زور که رسم جاهلیت و نظام های استعبادی است ، می باشد. بدین سیاق است که پرستش خدای یکتاو ابلاغ پیام حق از خلال روش استدلال و گفتگو حاصل می شود. بنا به اظهار قرآن وظیفه پیامبر حتی در برابر مردمی که اطاعت او را نمی پذیرند، جز تذکر دادن و ابلاغ حق نبوده و نیست (انما انت المذکر). به عبارتی ابلاغ فرمانهای خدا و بیم دادن مردمان از عاقبت اعمالشان ، روش اصلی پیامبر بوده است . بیان این حقیقت مهم جای تأمل بسیار دارد که وقتی گفتگو اساسی ترین ابزار برای دستیابی به حقیقت است ، ابزارها و روش های دیگر، نظیر توسل جستن به معجزات و تواناییهایی فوق بشری که از جانب خدا نازل می شده ، به میزانی که جوامع به درجه بالاتری از بلوغ فکری ارتقاء می یافتند، کمرنگ تر می شد. در زمان رسالت حضرت محمد(ص )، قرآن به صراحت به هیچ معجزه ای مانند «کتاب »، که بیانگر ورود انسان به عصر کتابت و فرهنگ گفتاری و نوشتاری است ، تأکید نمی کند.

پی نوشت ها:

1- سوره الرحمن آیات -4
2- علق 5
3- قلم 1
4- علق 1
5- زمر - 18
6- بقره 113
7- کتاب شأن نزول آیات واحدی نیشابوری ، جلال الدین سیوطی
8- بقره 109
9- بقره 120
10- سوره انبیاء آیات -65

مقالات مشابه

شاخص‏هاى سخن گفتن در اسلام

نام نشریهمعرفت

نام نویسندهسهراب مروتی, قدرت ذوالفقاری‌فر, محمدرضا شیرخانی

بررسي روش گفتمان‌كاوي و چگونگي كاربست آن در مطالعات قرآني

نام نشریهعيار پژوهش در علوم انساني

نام نویسندهمهدی مطیع, رضا شکرانی, هدی صادق زادگان

آداب گفتارى حاكم بر سبك زندگى اسلامى از ديدگاه قرآن

نام نشریهمعرفت

نام نویسندهفاطمه امین‏پور, معصومه امین‏پور

مهارت خودافشایی از منظر قرآن کریم و روایات

نام نشریهکتاب قیم

نام نویسندهمهدی مطیع, نسیبه علمایی